Tuesday, December 16, 2008

تخریب شهر سوخته خوناج (کاغذکنان) و سکوت مسئولان میراث فرهنگی آزربایجان شرقی

تخریب شهر سوخته خوناج (کاغذکنان) و سکوت مسئولان میراث فرهنگی آزربایجان شرقی



با سلام

سالها گذشت تا نوشدارویی که مردم سالها انتظارش را می کشیدند بیاید و مرحمی باشد برای درد دل مردم زحمت کش کاغذکنان و ایجاد اشتغال برای جوانان و جلوگیری از مهاجرت و شاید برگشت عده ای مهاجر که در شهرهای دیگر که از این خانه به آن خانه مستأجر و دربه در هستند و کلام بهتر برگرداندن آب از جوی رفته، بله نوشداروی ما شهرک صنعتی است اقدامی که 20 سال پیش باید می شد ولی نشد تا این که چند سال پیش زمزمه احداث شهرک صنعتی توسط سرمایه داران کاغذکنانی مقیم تهران مطرح شد و استقبال خوبی نیز از طرف مردم شد بعد از تشکیل جلساتی در تهران و کاغذکنان و اعلام آمادگی سرمایه داران و گرفتن مجوز بحث شناسایی مکان ایجاد شهرک صنعتی مطرح شد. در این میان چیزی که بیشتر از همه حرف اول برای قرار گرفتن شهرک را می زند نزدیکی به راههای مواصلاتی، وجود زمین مناسب، آب مورد نیاز، برق، گاز، تلفن می باشد پس طبیعی بود که این شهرک در نزدیکی جاده اردبیل و میانه و نزدیکی به مرکز بخش که امکاناتی از قبیل گاز را دارد قرار خواهد گرفت.



گزینه اول 2 کیلومتری شهر آقکند به سمت روستای قره بلاغ بود که بنا به دلایل نامعلوم منتفی شد. گزینه دوم زميني مابین روستای قره بلاغ و روستای احمدآباد بود که موقعیتی استراتژیک داشت عبور جاده اردبیل و جاده اصلی میانه به بخش کاغذکنان و وجود زمینی بکر و بایر که مکان مناسبی برای شهرک صنعتی بود. مردم روستای قره بلاغ نیز با استقبال از این طرح با دادن زمین آنجا به صورت رایگان و همچنین آب یکی از چشمه های روستا جهت ساخت شهرک صنعتی اقدام کردند که اسناد این واگذاری هم اکنون نیز موجود می باشد.

سرمایه گذاران از این اقدام اهالی روستا خوشحال بودند ولی همه چیز به یکباره تغییر کرد و با منتفی شدن این مکان بحث ایجاد شهرک صنعتی در شهر سوخته کاغذکنان مطرح شد که گویا با مخالفت اوليه میراث فرهنگی مواجه شد ولی بعد از پیگیریهای دیگر با موافقت شهرک صنعتی در نزدیکی شهرسوخته که قسمتی از شهرسوخته را نیزشامل می شد کلنگ افتتاح شهرک صنعتی بر زمین زده شد. از همان ابتدا معلوم بود که وجود شهرک صنعتی در نزدیکی یک محوطه باستانی که حتی قسمتی از آن را نیز شامل می شود چه عواقبی می تواند داشته باشد (خودتان فکر کنید) بعد از گذشت مدتی به عینه دیدیم که بولدزر چگونه خانه هایی را که زیر خاک مدفون بودند خراب کرد وچه استخوانها و سنگ قبرههای حکاکی شده از زیر خاک بیرون آمد جه سفالهای که شکسته شد به طوری که حتی در قسمتهایی یک سوم خاک بیرون آمده از زمین که در جریان حفاری جهت لوله کشی آب بیرون آمده بود از سفالهای رنگارنک چند هزار ساله تشکیل یافته بود، تخریب سیستم لوله کشی سفالی که از سمت چشمه قاینار به شهر سوخته کاغذکنان یا همان شهر خونج می آمد و همین طور چیزهای زیاد دیگر که باید بود و دید.

لازم است خواننده گان عزیز کمی با شهر سوخته کاغذکنان یا همان شهر خونج که هر برگ از برگهای کتاب تاریخ را به عقب ورق می زنیم باز نام آن را می بینیم آشنا شوند در ادامه مطالبی را که در مورد شهر خونج در کتابها آورده شده را نگاه می کنیم .

جمال ترابی طباطبایی در کتاب آثار باستانی آذربایجان در مورد شهر سوخته چنین می نویسد:
در نزديكي آغكند ـ مركز بخش كاغذكنان ـ تپه خاكي به بلندي تقريباً 15 متر وجود دارد كه سفالينه هاي مكشوفه از آن به هزاره قبل از ميلاد برمي گردد. لذا اين سفالها گواه بر وجود تمدن سه هزار ساله در منطقه را دارد. نمونه اي از اين سفالها در اشكال آتي مشاهده مي شود كه سفال بزرگ ، لعابدار و فيروزه اي ترصيع است. پنج سفال کوچک پائين سفالهاي بزرگ نيز به رنگ نخودي و آجري روشن و از گل رس بسيار نرم ساخته شده است. اين سفالها داراي قدمت مختلفي هستند و بازه زماني هزاره قبل از ميلاد تا قرن هفتم هجري را شامل مي شود.

کاش آقای طباطبایی الان بیاید و سفالهایی را که گروه باستان شناسی از خاک بیرون می آورد را ببیند سفالهایی که با قلم مو از ز مین بیرون نمی آیند و به موزه نمی روند بلکه با بولدزر تخریب و با کامیون به چاله های کنار جاده آقکند- شیرین بلاغ انتقال می یابند. و این قسمت نیز برگرفته از کتاب کاغذکنان در گذر تاریخ ایران نوشته آقاي اكبرپرندي می باشد.

کاغذکنان(خونج) یکی از شهرهای قدیمی آذربایجان است. بر اساس منابع تاریخی، از دوران سلجوقیان تا حمله مغول شهری آباد و از نظر تجاری معروف بوده است.«خونا» و «خونج» و «خونه» نامهایی هستند که تا قرن ششم و اوایل قرن هفتم به این شهر اطلاق می شده است قدیمی ترین منبعی که تاکنون نشانی از کاغذکنان(خونج) در خود داشته است کتاب البلدان ابن فقیه است این کتاب که در حدود سال 290 هـ . ق تألیف شده از خونج به عنوان شهری از شهرهای آذربایجان یاد کرده است. بنا به نوشته استخری بزرگ ترین شهر آذربایجان در قرون سوم وچهارم هجری اردبیل بوده است. جاده اردبیل از خونج عبور می کرده به این ترتیب خونج از اهمیت تجاری و اقتصادی قابل توجهی برخوردار بوده است همچنین راه زنجان و اردبیل به مراغه نیز از کاغذکنان عبور می کرد و از طریق پل دختر از رودخانه قزل اوزن به مراغه و دیگر شهرهای آذربایجان می رسید. کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب نیز از سراب و میانه و خونج با عنوان شهرکهای خرد و با نعمت و آبادان و مردمان بسیار یاد کرده است.
همان طور که می دانیم، جاده ابریشم نقش مهمی در حیات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی شهرهای ایران داشته است. در نتیجه عبور این جاده از خونج بود که این شهر در دوران قبل از یورش مغول از رونق تجاری و آبادانی برخوردار بوده است.

شهر خونج(کاغذکنان) که در مسیر بعضی جاده های تجاری قرار داشت ضاهراً در عصر سلجوقیان بسیار پیشرفت کرد. برای نظارت بر کالاهایی که از مغرب زمین به سمت مشرق برده می شد و بر عکس، مرصد یا گمرکی در کنار این جاده ها در شهر خونج وجود داشته است. ابن حوقل در نیمه دوم قرن چهارم هجری درباره گمرک کاغذکنان چنین می نویسد:
از اردبیل تا میانج 20 فرسخ است و از میانه تا خونج هفت فرسخ است و خونج شهری است دارای مرصد (گمرک امروز) برای نظارت مال التجاره هایی که از آذربایجان به نواحی ری می رود از قبیل برد، وستور و همه کالا های تجارتی از گوسفند و گاو و جز آن . مقاطعه این مرصد سالیانه صد هزار دینار به طور دائم است. و گاه یک میلیون درهم یا مقداری کمتر از آن بدان افزوده می شود و در سراسر دنیا چنین درآمدی نظیر ندارد
به خاطر عوامل یاد شده یعنی قرار گرفتن شره خونج در مسیرهای ارتباطی این شهر از قرن سوم هجری تا حمله مغول یکی از پر رونق ترین شهرهای آذربایجان بوده است.
پس با توجه به این اوصاف و شواهد موجود می بینیم که شهر سوخته کاغذکنان یا شهر خونج خوابیده در خاک از نظر باستانی چه منطقه ای می تواند باشد. ولی متأسفانه شهر سوخته کاغذکنان با 50 هکتار وسعت و یک تپه باستانی که آثاری از قلعه بوده است هنوز در فهرست آثار ملی ایران به ثبت نرسیده است. مکانی که شاید نمونه آن به اندازه تعداد انگشتان یک دست در آذربایجان شرقی و حتی ایران وجود نداشته باشد.



نمی دانیم آیا سازمان میراث فرهنگی از وجود چنین مكاني در قرن بیست و یکم خبر ندارد و یا می داند و اقدامی نمی کند. خوب است به برخی از آمار آثار تاریخی ثبت شده در کشور داشته باشیم که در روزنامه های و خبرگذاریها انعکاس یافته اند.

1- معاون سازمان میراث فرهنگی: در دو سال اخیر معادل 70 سال گذشته آثار تاریخی در کشور به ثبت رسیده است و همچنین از اختصاص سالانه یک سهمیه برای ثبت آثار ملی در فهرست آثار جهانی برای کشور انتقاد کرد و از شناسایی تعداد زیادی از آثار تاریخی کشور برای ثبت در فهرست آثار جهانی خبر داد(منبع: ایرنا 2/2/87)
دوشنبه 1 آبان 1385 سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان تهران از ثبت حمام مهدی خانی تهران در فهرست آثار ملی کشور خبر داد. از تاریخ ساخت این بنا اطلاع دقیقی در دست نیست اما با توجه به نمای ساختمان می توان زمان ساخت آن را به دوره قاجار نسبت داد که گویا حدود 100 سال پیش شخصی به نام مشهدی عباس آن را از مالک اولیه آن خریداری کرده است( منبع: پایگاه خبری تحلیلی بنا)

49 تپه تاریخی شهرستان میانه آذربایجان شرقی در فهرست آثار ملی ثبت شد
به پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی 51 اثر فرهنگی، تاریخی شهرستان میانه در فهرست آثار ملی ثبت شد که 49 اثر مربوط به تپه های تاریخی است.
به گزارش روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، خداوردی کریمی نژاد سرپرست سازمان با اعلام این خبر افزود: این آثار در اجرای ماده یک از قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و سایر مواد و نظام نامه اجرائی آن در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده که قدمت این آثار به دوره های هزاره قبل از میلاد، اشکانی، ساسانی و قرون اولیه اسلامی برمی گردد(منبع سایت میراث فرهنگی)
و حتی در سال 1382 تپه باستانی کل تپه در بخش کاغذکنان نیز در فهرست آثار ملی ایران ثبت می شود به طوری که این تپه یک صدم شهر سوخته هم نمی شود. در شهرستان میانه 49 تپه در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده ولی انگار شهرسوخته با آن همه قدمت، وسعت به اندازه 49 تپه موجود در شهرستان میانه ارزش ندارد در زمانی که ما سالانه باید شاهد ثبت یکی از آثار تاریخی کشورمان در فهرست آثار جهانی باشیم اما شهر سوخته در فهرست آثار کشورمان جایی ندارد و یا آن حمامی که در تهران قدمتش به بیش از صد سال نمی رسد ثبت می شود و مشابه آن هم زیاد است ولی شهر سوخته کجاست؟ و آیا این جای یک سوال بزرگی ندارد؟ و خنده دار تر از همه قرار است از باقيمانده شهر سوخته به عنوان تصفيه خانه استفاده شود(منبع: نقشه شهرك صنعتي كاغذكنان در سايت شركت شهركهاي صنعتي آذربايجان شرقي)



مسئولان شهرک صنعتی کاغذکنان شاید هم زیاد مقصر نباشند به هر حال باید لوله کشي کرد و یا جدول گذاری و کارهای مرتبط با آن. با ثبت شهر سوخته در فهرست آثار ملی ایران ما شاهد تخریب این محوطه باستانی نمی بودیم آقایان مهندس هاشمی و مهندس حسینی و مهندس حاجی اصغری نماینده محترم ما در مجلس شورای اسلامی چرا از حق ما در حفظ آثار باستانيمان دفاع نمي كنيد چرا ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي كه مقصر اصلي درباره شهر سوخته است را زير سوال نمي بريد.
و ما الان نمی دانیم باید خوشحال باشیم که شهرک صنعتی داریم و یا ناراحت باشیم که شهر سوخته کاغذکنان یا همان شهر خونج را داریم از دست می دهیم. شهری که اگر باستان شناسی می شد می توانست حقایقی از تاریخ و فرهنگ ایران را برای جهانیان نشان دهد. ولی ...........................

جمعي از جوانان كاغذكنان

1 Comments:

Blogger farhad said...

اوغورلار آرزولورام سیزه.لینکیزی آرتیردیم

8:05 AM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home