Thursday, October 23, 2008

در واكنش به تخريب آثار تاريخي- ارک قالاسی

در واكنش به تخريب آثار تاريخي- ارک قالاسی

مردم اصفهان در اعتراض مردم آذربايجان در خواب

سه شنبه 23 مهر1387، 14 اکتبر 2008

ارك قالاسي – روز شنبه، بيستم مهرماه باري ديگر هزاران تن از مردم اصفهان در واكنش به عبور دادن متروي اين شهر از زير خيابان "چهار باغ عباسي" در ميدان نقش جهان تجمع اعتراض آميزي برگزار كردند.

بنا به تصويب شوراي شهر اصفهان طرح احداث "متروي" شهر قرار است پس از عبور از خيابان "شمس آبادي" به سمت "خيابان چهار باغ عباسي" منحرف شده و از ميدان نقش جهان بگذرد. اجراي اين طرح بنا به نظر كارشناسان ميراث فرهنگي موجب آسيب ديدن جدي آثار تاريخي مهم اين شهر و از جمله" مدرسه چهارباغ، بدنه‌ چهارباغ عباسي و سي‌وسه پل و .. " خواهد شد و به حيثيت تاريخي و فرهنگي اصفهان ضربه وارد خواهد كرد.

اما نكته حايز اهميت در اين ميان آن است كه كارشناسان و مردم اصفهان از روز برملا شدن اين طرح، به صورت بسيار سازمان يافته به اين امر اعتراض كرده و تمامي مطبوعات و رسانه هاي سراسري و محلي استان ، تشكلهاي غير دولتي (NGO)، دانشگاهيان و عموم مردم از تمامي اقشار در مقابل اين پروژه جبهه گيري كرده اند.

اين حركت خود جوش ولي هماهنگ مردم اصفهان و پافشاري آنان بر موضع حفاظت از تمامي داشته هاي فرهنگي خود، برسر موضوع احداث "برج جهانما" در حريم چشم انداز قانوني ميدان "نقش جهان" در چند سال پيش نيز، تجربه شده و در اثر استقامت مردم و نيز فشارهاي سازمان يونسكو "در حذف نام ميدان نقش جهان از ثبت جهاني اين سازمان" كه در اثر اطلاع رساني خوب ارگانهاي غير دولتي صورت گرفته بود و در نتيجه حساس شدن افكار عمومي در سراسر ايران و حتي ايرانيان خارج از كشور، نهايتآ دولت و نهادهاي وابسته به آن از جمله شهرداري تسليم خواسته مردم شده و طرح مطابق نظر كارشناسان اصلاح گرديد.

حال مردم اصفهان با الهام از آن تجربه موفق خود در پافشاري بر سر موضع به حق خود اين بار نيز با جدي شدن، "طرح اجراي عبور دادن مترو از خيابان تاريخي چهار باغ عباسي" به صورت خود جوش ولي با سازمان يافته گي و اطلاع رساني درست در جهت "تحريك احساسات ملي افكار عمومي داخل و خارج ايران" و نيز كشاندن دوباره موضوع به مجامع بين المللي چون "يونسكوي سازمان ملل متحد" و با بسيج كامل تمامي رسانه هاي محلي و سراسري عمل كرده و در نتيجه در چند روز اول اعتراض "سازمان ميراث فرهنگي كشور" را مجبور به اعلام موضع در مقابل شهرداري كرده و پاي صداو سيماي ج.ا.ا را نيز به مسئله كشانده و در نتيجه احمدي نژاد را هم(به جهت حفظ ظاهر و به دست آوردن محبوبيت)،قانع كردند نظر به متوقف شدن اين طرح بدهد.

هرچند اين اقدامات تا به حال نتوانسته است بر روي مسئولان شهرداري و شواري شهر تاثير لازم را گذاشته و آنها را مجبور به اصلاح پروژه خود نمايد (حداقل تا زمان نگارش اين مطلب) ولي مردم شهر ايمان دارند كه در نهايت موفق به عملي كردن خواسته هاي مشروع خويش خواهند شد و تا آن زمان به تشديد اين اعتراضات ادامه خواهند داد.

اما نكته اي كه حايز اهميت بسيار بوده و موجبات نگارش اين مطلب را فراهم آورد، درسي است كه مي توان از اين تجربه ها به دست آورده و در حفاظت از آثار ملي و تاريخي آذربايجان از آنها استفاده كرد.

متاسفانه عموم مردم آذربايجان و در يك گام نزديكتر "فعالان حركت ملي آذربايجان" به عنوان "مغز متفكر و قشر پيش روي" آذربايجان تا به حال اقدامي مناسب، موثر و هدفمند در مقابل تخريب هاي بي امان عمال آپارتايد در حق "ميراث فرهنگي و طبيعي" بي مانند مان انجام نداده و در اصل اهميت چنين اقداماتي را در صيانت از هويت و داشته هاي فرهنگي يمان را به درستي درك نكرده اند.

تخريب عمدي "ارك عليشاه"، "محوطه باستان شناسي گوي مچيد"در تبريز ، عدم مرمت مناسب "مجموعه تاريخي بقعه شيخ صفي الدين" اردبيل ، بي مهري به "گنبد سرخ" مراغه ، بي توجهي عمدي به "گنجينه هاي باستان شناسي" خياو ، تلاش در نابودي كامل "تپه باستاني حسنلي" سولدوز ، عدم رسيدگي مطلوب به "مجموعه باستاني تخت سليمان" تيكان تپه ، بي توجهي برنامه ريزي شده در راستاي خشكاندن "اورمي گولي ، بي علاقه گي به "كار باستان شناسي" در منطقه غني بيجار و گروس آذربايجان ، اقدام عملي در نابودي "گنبد سلطانيه" دومين گنبد بي نظير دنيا در زنجان ، و ده ها و بلكه صدها مثال ديگر از تخريب آثار تاريخي و طبيعي ملت آذربايجان، توسط رژيم فاشيشت و عمال منطقه اي آن تنها نمونه كوچكي از جدي بودن هجمه تمام عيار شووينيسم در نابودي اين آثار بوده و است.

ولي متاسفانه عموم مردم آذربايجان به اندازه كافي نسبت به "ارزش آثار تاريخي و طبيعي" خود وافق نبوده و نسبت به نابودي آنان عكس العمل و واكنش مناسبي را از خود بروز نمي دهند. هنوز يادمان است كه چند سال پيش شهرداري تبريز با كمال وقاهت اقدام به از بين بردن آثار "باستان شناسي و اجساد بي نظير هزاره اول پيش از ميلاد" در محوطه "گوي مچيد" به جهت ساخت مجتمع هاي تجاري پرداخته و علارقم ارزش غير قابل مقايسه اين آثار در مقابل آثار تاريخي "ميدان نقش جهان اصفهان" ، متاسفانه هيچ گونه اعتراض و واكنش مناسبي از سوي مردم و تشكل ها و رسانه هاي غير دولتي صورت نگرفته و دولت و عمال منطقه اي آن در كمال آرامش و آسودگي به از ميان بردن اين گنجينه هاي افتخار آميز ملت آذربايجان پرداخته و به اصطلاح "آب هم از آب تكان نخورد". هنوز هم از اذهان مردم تبريز فاجعه تخريب با ديناميت "تالار تاريخي شير و خورشيد" در محوطه قانوني "ارك عليشاه" و به دنبال آن نابود كردن قسمتهاي مهمي از بناي ارك به جهت ساخت "مصلي تبريز"، خارج نشده و شرم سكوت و" لام از كام در نياوردن مردم آذربايجان" در اين واقعه به مانند زخمي بر دل اين سرزمين نقش بسته و او را آزار مي دهد. (مردمي كه همانند روز اعدام ثقةالسلام به دست روس ها، در خيابانهاي اطراف ارك جمع شده و با آرامش خاطر شاهد اين انفجار درد آور بودند.)

آري علارقم نقش وحشيانه تفكر آپارتايدي حاكم بر ذهن مسئولان پايتخت نشين و منطقه اي در تخريب آثار تاريخي و باستاني مان ، ولي با كمال شرمندگي ما خود نيز با سكوت و بي توجهي و بي علاقه گي به سرنوست شواهد هويتيمان (آثار تاريخي و طبيعي آذربايجان) و سپردن آينده آنها به دست "قضا و قدر" و به ميل حاكمان نا مشروع خويش، آبي به آسياب اين نابودي خودمان ريخته و در اين اقدام شركت كرده ايم.

اميدوارم اين انتقادات صريح و بي پرده من، موجب ناراحتي مردم با شرف ولي در خواب آذربايجان نگشته و اين صحبتها به درك مناسب ارزش آثار تاريخي و طبيعي مان كمكي كرده و لزوم و اهميت اقدام و اعتراض مردم در حفظ مدارك هويتيمان را به درستي نشان داده باشد. تاثير اين اقدام و اعتراض و حساسيت به موقع مردم و افكار عمومي و رسانه ها "كه در اصل وجدان بيدار جامعه هستند" در پايداري ميراث فرهنگي آذربايجان را در مسئله نابود كردن عمدي خانه سردار ملي آذربايجان "ستارخان" كه توسط شهرداري تبريز و با چراغ سبز "سازمان ميراث فرهنگي استان" در حال اجرا و پياده شدن بود، مي توان به خوبي مشاهده كرد. بطوري كه پس از فاش شدن اين اقدام حيواني، توسط مطبوعات و سايتهاي مردمي، دژخيمان و مزدوران آپارتايد مركز نشين به اصطلاح سازمان ميراث فرهنگي، تسليم فشارهاي افكار عمومي ملت آذربايجان و در اثر آن، فشارهاي مجامع داخلي و بين المللي گشته و خانه سردار ملي" و آن هم بدون مك ترين هزينه و مشكلي براي مردم از دست فاشيستها موقتا نجات يافت.

بله در صورت اطلاع رساني درست و به موقع و نيز واكنش مطلوب و حساسيت قوي و شديد مردم كه مي بايست در يك سازمان يافته گي عملي هماهنگ شوند و نهراسيدن از هزينه كردن در اين مسير، و نيز عمومي كردن اين مسئله به معني "درگير كردن تمامي مردم آذربايجان از هر طيف و تفكر و بينش سياسي و مذهبي" و ... در اين خواسته و در يك كلام حساس كردن "افكار عمومي مردم" به موضوع تخريب عمدي آثار تاريخي و طبيعي آذربايجان، و ندانم كاري برنامه ريزي شده در اين راه، بي شك خواهد توانست گنجينه هاي ملي ما را نيز مانند مردم اصفهان و نيز ساير مردم جهان از گزند نابودي و تخريب نجات دهد.

آري و اين وظيفه در درجه اول به عهده"فعالان حركت ملي آذربايجان"از هر طيف و بينش سياسي و فرهنگي كه هستند بوده و مي بايست وظيفه هماهنگ كردن اقدامات و اعتراضات در مقابل تخريب آثار وجوديمان كه بسياري نيز در صورت بي توجهي در مدت زمان كوتاهي براي هميشه از بين خواهند رفت را بر عهده گيريم.



" به اميد تبلور دوباره حس وظيفه شناسي در قبال حفظ تاريخ و فرهنگمان "

"www.arkqalasi.blogfa.com"

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home